خوان مونیوز در17-م ژوئن سال 1953زاده شد.او مجسمه ساز اسپانیایی بود که اغلب با کاغذ،رزین و برنز آثار خود را خلق می کرد. او همچنین علاقه مند به هنرهای صوتی بود و آهنگهایی برای رادیو آفریده است .او هنرمندی داستانسرا بود و درسال 2000 جایزه ی مهم هنرهای زیبای اسپانیا را دریافت کرد.
خوان مونیوز در خانوده ای موفق و تحصیلکرده در شهر مادرید بدنیا آمد که دارای هفت فرزند بودند و او فرزند دوم خانواده بود.در کودکی او را در یک مدرسه ی محلی ثبت نام کردند ولی به زودی از آنجا خسته و اخراج شد.و به همین دلیل پدرش مجبور شد شاعری را (
سانتیاگو آمون) به عنوان معلم خصوصی برایش استخدام کند از آنجا که معلمش منتقد هنری نیز بود او را با هنر مدرن وآثارهنرمندانی چون پیت موندریان، تئو وان دوزبرک.. آشنا نمود.
خوان مونیوز تحت رژیم سرکوبگر فرانکو بزرگ شد.در سال 1970 به انگلیس رفت و در کالج کرایدن و و مدرسه ی مرکزی هنر و طراحی آموزش دید .آنجا بود که با همسر خود کریستینا ایگلسیاس آشنا شد ثمره ی ازدواج آنها دو فرزند بود.درسال 1982 او بورسیه ی فولبرایت را دریافت کرد و به آمریکا سفر نمود و در انستیتیو پرات در نیویورک به ادامه ی آموزشهای خود پرداخت.
نخستین نمایشگاهش در سال 1984 در گالری فرناندو ویجاند اسپانیا بر گزار گردید و از آن زمان کارهایش به تناوب در اروپا و نقاط دیگر جهان به نمایش گذاشته شده است .در اوایل سال 1990 خوان مونیوزشروع به شکستن قوانین مجسمه سازی سنتی کردو مجسمه هایش را با شیوه ی روایتی و کوچکتراز اندازه ی واقعی در فضایی از تعاملات متقابل خلق نمود.مجسمه های فیگوراتیو او اغلب بینندگان را دعوت به ارتباط بر قرار کردن می کنند، چنانکه احساس می کنند خود بخشی از کار هنری هستند.مجسمه های خاکستری یا مومی تکرنگ او بعلت نداشتن فردیت خاص ذهنیت نامحسوس ، مبهم و تا حد زیاد ناراحت کننده ای را بر می انگیزانند.که بییندگان را به واکنش و کاوش وا می دارد.
او در مصاحبه ی خود با پل شیمل (از کتاب خوان مونیوز)خود را مجسمه سازی داستانسرا معرفی کرده است که سالها در پی یافتن سبک شخصی خود بوده است . او می گوید پس از بازگشت به اسپانیا در کنار خانه ام مردی بود که با اینکه آموزش هنری ندیده بود و چبزی از تاریخ هنر نمی دانست مجسمه هایی برای باغ می ساخت و خود را مجسمه ساز می نامید وآنان را می فروخت من به اعتمادبه نفسش غبطه می خوردم تعدادی از کارهایش را خریدم و کارهایش برایم محرکی شد برای یافتن سبک شخصی مجسمه های بالکنی ام..
او در این گفتگو همچنین از تاثیر گرفتن عمیق از آثار کیریکو (1978-1888 )هنرمند ایتالیایی یاد می کند و می گوید .. به نظرم اواستاد بزرگ سبک باروک بود و از مفهوم معنوی رسم خط راست به خوبی آگاه بود او زمان را در آثارش ساکن کرده است .این حس جابجاییهای معماری او بود که برایم تحسین بر انگیز بود... پلانبندی مجسمه هایم بسیار مدیون سبک معماری فریبنده ی باروک ایتالیایی است ..
او می گوید معماری مانند یک پس زمینه برای فیگورها است.برای مثال من از کارل آندره (هنرمند مینیمالیست آمریکایی) آموختم که چگونه کف زمین حس فضایی را فعال می کند ولی من برای مجسمه هایم بسترهای نوری –سایه روشن ایجاد می کنم چرا که می توانم تنش روانی آنها را بهتر نشان دهم و این برای فیگورهایم فضایی روانی ایجاد می کند که بر بینندگان تاثیر می گذارند... این بازیهای نور باعث می شود فکر کنیم چشمهایمان ما را گول می زند ،صحنه هایی خلق می شود که نمی توانید به چشم خود اطمینان کنید و همین عمل دیدن را تحت سوال می بردو تنها به آنچه که می بیننید اطمینان ندارید...
او به عنوان یکی از شاخصترین ،پیچیده ترین هنرمندان نسل اول دوران بعد از فرانکو محسوب می شود که آثارش به بلوغ هنری رسیده است .کارهایش در گالریهایی موزه ی گاگنهیم در نیو یورک ،موزه و باغ مجسمه ی هرش هورن واشینکتن-اثر آخرین گفتگو ،انستیتیو هنری شیکاگو و تیت مدرن لندن به نمایش گذاشته شده است .
آدریان سرل در روزنامه ی گاردین در مورد آثارش گفته است "هنرمندان زیادی در سده های اخیر به بازآفرینی فیگور انسان در مجسمه هایشان روی آورده اند ولی هیچ کدام از آنان به نظر من با چنین شور و دانش تاریخ هنر ی به کاوش حضور انسان در آثارشان نپرداخته اند..
او در سال 2001 در گذشت.
اخیرا نمایشگاهی ازآثار او در گالری مارین گودمن نیویورک برگزار گردیده است که شامل سه اثر مهم چیدمانی خوان مونیوز با عناوین "سیزده مرد که به هم می خندند، "فیگور آویزان از یک پا" و "بسیاری وقتها"، مجموعه طراحی های بر روی کاغذ و برخی مجسمه های وی از جمله بالکنهای خالی یا اشغال شده،فیگورهای جدا از هم،آنها که می خندند و در گفتگو هستند می باشد . مجموعه ی این مجسمه ها بینندگان را در با وضعیتی مبهم روبرو می گرداند چنانکه می پندارند هم بازدید کننده و بازدید شونده هستند و چنانکه
راسل فرگوسن نوشته است همچنین تنش بین راحت بودن گروهی و تمایل به حفظ استقلال فردی را می نمایانند....
نمایشگاه در تاریخ 9-م دسامبر افتتاح گردیده و تا 31-م زانویه ی 2015 ادامه خواهد داشت..
نویسنده : شاکه ساوخانیان