شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم کرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می گیرند. این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش تر و طول شب کوتاه تر می شود.
نام یلدا :
واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و به معنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر می نامند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است.
چلّه ، دو موقعیت گاه شمارانه در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان (دی ماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز). واژه چلّه برگرفته از چهل (معین، ذیل واژه) و مخفف «چهله» و صرفآ نشان دهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزامآ چهل روزه) است.
علت نام گذاری چله برای شب یلدا (طولانی ترین شب سال) چیست؟
بعضی ها می گویند چهل روزیست که خضر می آید تا بذرها را بپروراند و بعضی ها براین باورند که مهرسوشیانت می آید تا به نیکان آب حیات بدهد - همان مقامی که در اسلام برای خضر قائلند- و بعد از چهل روز تمام جهان را به آتش می زند تا هر چه شرّ است بسوزد و از بین برود و فقط نیکان که آب حیات خورده اند باقی بمانند. بعضی ها بر این باورند که گاه شماری ایران زمین در زمانهای دور در 5000 سال پیش چهل روز به چهل روز بوده : مثلا چلّه تابستان چلّه زمستان چلّه بزرگ و چلّه کوچک ، یادگار آن زمان است و 9 تا چهل روز داشتیم و پنج روزی که جزء ایّام سال شمرده نمی شده است که هنوز هم به آن می گویند خمسه مسترقه یعنی 5 روزی که از سال دزدیده شده و جدا از آن 9 چهل روز است .
چلّه کلاً یک بحران است . ما بعد از تولد نوزاد چلّه می گیریم. پس از فوت عزیزی چلّه می گیریم و هنوز هم در بعضی از نقاط برای عروس نیز چلّه قائلند یعنی تا چهل روز نباید صحبت کند یا لااقل با مادر شوهر نباید حرف بزند . تا چهل روز بحرانی سپری شود . و این چهل روز پس از تولد خورشید است که خورشید یک نوزاد است و تا چهل روز باید از او پرستاری شود تا قوّت بگیرد و از خطر رهانیده شود . و دیگر اینکه چهل روز پیش از جشن سده هم می باشد. بعضی ها می گویند از شب چله که جنین گوسفند 100 روزه است جان به بدنش آمده است - در مرند جشنهایی به افتخار جان گرفتن جنین های بره برگزار می کردند به نام سایا- و پس از 40 روز در جشن سده بره ها متولد می شوند و این چهل روز چهل روز بحرانی است که سرما ممکن است به گوسفندهای آبستن آسیب بزند.
اقتباس کریسمس از شب چله :
کلیسا هم به تقلید از میلاد مهر و ایزدان مشابه آن تولد عیسی مسیح را در 25 دسامبر می گیرد اما از شواهد کتاب مقدس چنین بر می آید که تولد عیسی مسیح در بهار یا پاییز است . و همانگونه که تمام رسمهای کریسمس اقتباس از رسوم ایزدان شهید شونده است تولد عیسی نیز همانگونه است.
در یلدای ما خیلی از نمادهای کریسمس دیده می شود مثلا سروی که برای عیسی تزئین می کنند همان سرو مهری ماست که شب یلدا با دو رشته طلایی و نقره ای به نماد ماه و خورشید تزئین می شود و ستاره ای که روی درخت کاج است ستاره ایست که سه مغ ایرانی به انتظارش نشسته اند و شب تولد عیسی مسیح حلول آن را تشخیص داده اند و با سه هدیه- طلا ، مرّ مکی و کندر- راه اورشلیم را پیش گرفتند تا این تازه متولد شده را ببینند.
واژه دسامبر به معنای ماه دهم است که به تقویم آنها ماه دهم نمی شود و به تقویم ما چنین است! و جالب است که ساندی (یکشنبه) که روز مقدس مسیحی هاست یعنی روز خورشید و واژه دی به معنی روز از دیماه گرفته شده است که هنگام سر زدن خورشید جوان است ، جورابهایی که بابا نوئل در آن هدیه می گذارد همان جورابهایی است که در شمال بچه ها برای هدیه گرفتن به درب منازل می برند و دودکشی که بابا نوئل از آن پائین می آید همان روزنه ای است که روستاهای کرد نشین و شمال کشور هنوز هم روی بام دارند و شالی را از آن می فرستند پایین یعنی که هدیه ما را به آن شال ببندید و لباس بابانوئل لباس مهر است، لباس ایزد میترا می باشد و سورتمه آن گردونه مهر است .
غسل تعمید هم بر گرفته از آئین مهری ماست و کنده ای که شب کریسمس در شومینه می گذارند و به آن yole log می گویند کنده ای بوده که در شب یلدا می سوزاندند و همه دور آن جمع می شدند و می رقصیدند. تمام رسوم آنها سرقتی از شب چله قدیم ماست و کریسمسی که اینقدر پر جاذبه و از نظر تجاری سودبخش است هیچ چیز جز این نیست .
شعر خوانی و گرفتن فال حافظ در شب چله :
معتقدند در این شب تفال خوب جواب می دهد. در طالقان خانه های مخصوصی دارند به نام تبری خانه . از خانه هایی که سقف آن باز است و روزن دارد. کوزه ای آب آورده و دختران هر کدام یک نشان در آن می اندازند، معمولاَ تکه ای طلا و بعد به پشت بام می روند و دور روزن جمع می شوند و پیر مردها می روند در آن خانه و بچه ای نابالغ دست در کوزه برده و همزمان با شعر خوانی یکی از نشانه ها را بیرون آورده و نشان می دهد و مشخص می شود شعری که خوانده شده از چه کسی بوده اگر خوب باشد می گویند تبری پی نیتش می ره و اگر مساعد نباشد می گویند انشاءالله سال آینده و با احترام و مناسک خاص فال حافظ را برگزار می کنند.
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچه ای می گذشت راه زن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
قدیمی ها دوبیتی های طبری امیر پاوزاری را می خواندند یا هنوز هم می خوانند برای همین نام خانه را طبری خانه یا تبری خانه (ساده شدۀ تعبیر) می گویند.
کیجا! شًمِه سًر ِه قًدَم بِهِشنًه
تِه هَر دً بال رًه شِه گًردَن بِهِشنًه
شِه دًلِ ساکًتی مَرهَم بِهِشنًه
تِه داغ رًه بر دًلِ دًشمَن بِهِشنًه
اس ام اس شب یلدا و پیامک های شب چله
اس ام اس های شب یلدا و شب چله سری دوم
برگرفته از : Neyestane