در سری دوم همان خانواده گنبد و گلدسته ای را از شمال کشور به جنوب کشور برسانند. سری دوم مجموعه پس از دوسال نوروز 92 از شبکه یک پخش شد و آنچه در ادامه می خوانید گفت و گو با «سیروس مقدم» کارگردان این سریال است.
پایان پخش سری دوم پایتخت، بازتاب ها چطور بود؟ مخاطبان بیشتر سری اول را دوست داشتند یا سری دوم را؟
>بازتاب هایی که ما داریم محدود به اطرافیان ما است و نظرسنجی هایی که سازمان صداوسیما انجام می دهد و هنوز نتیجه آن مشخص نشده است. آن چه به ما رسیده حکایت از بازتاب خوب سریال بین مردم کشورمان دارد.
به نظر می رسد که در سری دوم این سریال، ریتم کار نسبت به سایر آثار شما بسیار کندتر شده بود، این ماجرا سهوا اتفاق افتاده بود یا خود شما با آگاهی قبلی این کار را انجام دادید؟
>در پایتخت 2 ، ماجراها و حوداثی که پیش می آمد، متفاوت از سری اول روی داد. در سری قبل به ما انتقاد می شد که شما ناگهان ماجراها و حوادث بزرگی سر راه این خانواده قرار می دهید که باورکردنش بعضی وقت ها سخت می شود. ما این بار حوادث و ماجراها را بسیار کوچک تر و لطیف تر و نرم و ظزیف وارد قصه کردیم و همان طور هم تمامش کردیم. مثلا یک داستان از کلاه آغاز شد و ما به قصه آهو رسیدیم. سعی کردیم عین زندگی جلو برویم، حوادث نرم نرم پیش بیایند و به سرانجام برسانیم. نوع درام ما این بار نرمی و ظرافت بود و مخاطب را قدم به قدم وارد داستان کردیم.
به نظر می رسد که شخصیت ها هم دچار تغییر شده بودند. مخصوصا رفتار باباپنجعلی که به نظر می رسید کاملا کنترل شده است و همچنین نقی که به نظر می رسید کمی اخلاقش تندتر شده است.
>کاملا درست است. با توجه به جمع بندی که از پایتخت یک داشتیم و با توجه به نقطه نظراتی که به ما منتقل شد، هم در گویش باباپنجعلی و هم در رفتارش تغییر اعمال کردیم. لهجه او را کاملا با حضور مشاوران درست جلو بردیم و همچنین سعی کردیم بابا پنجعلی موقرتر و موجه تر و در واقع پخته تر باشد. روی بیماریش هم زیاد تاکید نکردیم.
آدم ها قرار نیست نقش قبلی خود را بازی کنند. اگر این طور باشد، همه شخصیت های سریال های اپیزودیک کاملا یکسان خواهند بود. ما با شخصیت هایی روبرو می شویم که دو سال زندگی کرده اند و پخته تر شده اند. اصلا قرار نبود آنچه که در پایتخت یک دیدیم، عین به عین در پایتخت 2 تکرار کنیم. آن وقت حوصله تماشاچی سر می رفت. ما سعی کردیم وجوه شخصیتی جدیدی از کاراکترها به نمایش بگذاریم که در سری قبل کمتر به آنها توجه کردیم.
حضور برخی بازیگرها مانند مهران احمدی و هومن حاجی عبدالهی و یا خانم نصرتی در کار بسیار جواب داد و مخاطب ارتباط خوبی با آنها برقرار کرد، چرا از حضور آنها در طول سریال بیشتر استفاده نکردید؟
>ما سعی کردیم در سری دوم از بازیگرهای حرفه ای تر و تازه تر استفاده کنیم که به لحاظ جنس بازی بیشتر به خانواده نقی شباهت دارند. مهران احمدی هم خودش انگیزه بسیار بالایی برای حضور در سری دوم پایتخت داشت و هم ما خیلی علاقه داشتیم که کنار تیم ما باشد. خانم نصرتی هم همینطور. یا هومن حاجی عبدالهی در نقش رحمت خروس باز به واسطه اینکه خودش هم شمالی است بهترین گزینه برای ایفای این نقش بود.
اما فیلمنامه های ما از قبل نوشته شده بود و به صرف اینکه بازیگری خوب نقشش را بازی می کند، نمی شود بی خودی حضور داشته باشند. چون این طور دیگر آن تاثیر و زیبایی و قشنگی که روی مخاطب گذاشته دیگر نخواهد داشت. اگر حضورشان غلط و یا بی اندازه بود، قطعا مخاطب آن را پس می زد و دیگر با استقبال مواجه نمی شد. حضورها به اندازه و به قاعده بود و به همین دلیل دلنشین بود. اگر حضور آنها را لفت می دادیم، این حضور قشنگ خراب می شد.
در سری دوم با اعتراض درباره لهجه ها مواجه نشدید؟
>خوشبختانه تا به حال خیر. چون ما مشاوره زیادی از صداوسیمای مرکز گلستان و همچنین استانداری گرفتیم و آنها مشاورانی را به ما معرفی کردند که فیلمنامه ها را خواندند و نظراتشان را گرفتیم و روی لهجه ها هم بچه ها این بار بیشتر کار کردند و خوشبختانه تا الان من حداقل نقدی نشنیدم.
به نظر می رسد نقش جنوب کشور و جزیره قشم نسبت به شمال و تهران در کار کمتر بود؟
>قصه ما از ابتدا هم این طور پیش رفت که 4 الی 5 قسمت در شمال بگذرد، حدود 3 تا 4 قسمت هم در تهران بگذرد و 3 تا 4 قسمت هم در جاده ها بگذرد و دو قست آخر هم در قشم تصویربرداری کنیم. همین اتفاق هم افتاد و وقتی وارد جنوب می شویم دیگر آخر قصه ماست و گنبد . گلدسته به مقصد رسیده اند و باید نصب شوند و اولین مسجد روستا راه اندازی شود. به نظرم بیشتر از این هم کش دادن قصه، آب بستن به سریال بود.
حضور بازیگران جنوب هم به همین نسبت در کار کمتر بود.
>بله. همه اینها به فیلمنامه بستگی دارد. وقتی ما یک لنج داریم که یک ناخدا به همراه همسر و فرزندش کار می کند، دیگر نقش اضافه ای نداریم که بیاوریم. چون کارکترهایی که در این بخش ها به سریال اضافه می شوند یک خانواده جنوبی هستند که بندری هم نیستند. آنها یک خانواده مهاجر هستند که فقط حامل گنبد و گلدسته هستند و بیشتر از این کاری با آنها نداشتیم.
این بار محوریت سریال بر چه بود؟
>این بار هم خانواده برای ما از همه مهم تر بود. یک سفر طولانی است که گنبد و گلدسته ای که بار معنوی خوبی دارد از شمال به جنوب منتقل می شود تا شروعی شود برای اینکه این بحث معنوی در جنوب کشور تداوم پیدا کند. ضمن اینکه در شرایط سخت اگر اتحاد و همدلی و شادابی آدم ها حفش شود، راحت تر از کانون های خطر عبور می کنند.
به نظر می رسد در سری دوم، آن طور که باید فرصت برای پرداختن به استان های دیگری که سر راه کامیون ارسطو بود را نداشتید؟
>بله. به دلیل کمبود زمان بود. در «پایتخت 3» این کمبود زمان را جبران می کنیم.
مگر قرار است سری سوم آن نیز ساخته شود؟
>دو سال پیش هم همه می گفتند مگر قرار است سری دوم آن ساخته شود؟ خدا را چه دیدید شاید ساخته شود.در حال حاضر طرحی داریم که این بار خانواده نقی به تاجیکستان سفر می کنند. اگر شرایط فراهم شود این سریال را می سازیم.
پس از پخش سری اول سریال و استفاده از نام نقی برای شخصیت اصلی سریال و پس از آن توهین یک خواننده مرتد به اما دهم شیعیان امام علی النقی(ع) برخی فکر می کردند که شما دیگر این نام را مورد استفاده قرار نخواهید داد.
>اگر قرار است یک نفر در یک نقطه ای از دنیا یک اراجیفی بگوید و ما تحت تاثیر آن مزخرف خودمان را تغییر بدهیم، نشان می دهد که آن مزخرف بر ما تاثیر گذاشته که کارمان را تغییر داده ایم. در صورتی که نقی قصه ما مرد خانواده است و همسر و فرزندان و پدرش را دوست دارد و حلال و حرام سرش می شود و اهل عبادت است و آدم شریفی است. همه ویژگی های مثبت در نقی ما وجود دارد پس چرا ما باید به خاطر یک سری مزخرفات و بلاهتی که فردی در گوشه ای از دنیا گفته او را عوض کنیم. او مزخرف گفته و به ائمه ما توهین کرده است.
منبع : فارس نیوز